سال نو را مردگان باشد چه سود
سلام بابا: تو ..؛ أی بابا نوئل جانم ، نمی دانم
چرا این سالها جنگ است ، زمین و آب خون رنگ است
که این بیدادی و ظلم است .... مگر این میوه علم است
تمدن یعنی این بابا ...........، سلاح و مرگ پیشرفت است .
به حاج فیروز ، یا پیروز ، بگو آن شعر تکراریست
سرود سالها پیش است ، برای بچه ی خویش است .
بگو بابا ، بگو بابا تو را مــــــــــــــا در کجا جوییم ؛ تو آن سو
ما در این سو یـیم ، تو در شهرهای آباد و....، ما در کوههــــــای
بی سویــیم .، ویا در اُ ردوگاهی تشنه می گرییم برای آب
گرسنه مانده ایم روزهاست ، ربوده از چشایم خواب .
همه دانیم در این دنیا کسی هم در غم ما نیست
ز یونیسف بپرس بابا جواب این معما چیست ؟؟.
همه گویند که تو در ارتباطی با خدا بابا ، بپرس تا کی
بمانیم ما در این حال و در این سودا ؟
بیاور نامه ای از پیش مامانم و یا از نزد بابایم
بگو داد اش من خوب است که من هم پیش او آیم .
بیا بابا زما قفلی بگیرو زود بزن بر سر.... درِ سازمان ملل آنجا
که کارمندان یونیسف ، ابر مردان یونسکو
بهم پیچان و می لولند به فکر چاره مشغولند .
نیابابا ؛ نیابابا !!!
نیا بابا و سال تازه را ول کن ، به ما دل کن
که سالی تازه را بر ما چه خوبیهاست ؛ نه داداش و
نه خواهر ها ،نه مامان و، نه بابایم ، نه آن دوستهاو آشنایم
نه حتی خانه ای داریم در آن جشنی بیارایم ........
نویل بابا : دگر کس سال نو را از تو هم مُفتی نمی گیرد
چو میدانیم به هر کس رو نمایی زود می میرد ...
چرا پیرار از پار سال خو بتر بود ؟
چرا آن سالهای پیش تفنگ و بمب کمتر بود ؟
نیا امسال ، نیاور سال و عیدی هم خودت بردار
چو از تکرار سالها کودکان از ترس می نالند
که ما بازماندگان این هزار داستان می دانیم
زدست سالهای تازه ات هر دم پریشانیم ..... .
کودکانِ تنها بازمانده جنگ
.: Weblog Themes By Pichak :.